در سالهای اخیر علاقهی سرمایهگذاران به بازار سهام رشد چشمگیری داشته است؛ برای نمونه فقط در سال ۲۰۱۴، شرکت ملی سپردهگذاری اوراق بهادار هند (NSDL) و خدمات سپردهگذاری مرکزی محدود (CDSL)، یعنی دو شرکت سپردهگذاری ملی، حساب ۱۳۰۰,۰۰۰ سرمایهگذار جدید را اضافه کردهاند. اگرچه پتانسیل بالای بازدهی بازارهای سهام موجب جذب سرمایهگذاران بسیاری شده است ولی تعداد کمی از این سرمایهگذاران آمادگی رویارویی با زیانهای عظیم ناشی از سرمایهگذاری در سهام نامناسب را دارند. بنابراین بسیار مهم است که پیش از سرمایهگذاری، شرکتهایی را که قصد داریم در آنها سرمایهگذاری کنیم بهخوبی بشناسیم. در این مقاله یکی از روشهای متداول تحلیل سهام یعنی روش تحلیل بنیادی چیست و تحلیل بنیادی سهام را معرفی میکنیم.
تحلیل بنیادی سهام
تحلیل بنیادی یعنی سرمایهگذار سوددهی آیندهی یک شرکت را بر اساس محیط کسبوکار و عملکرد مالی آن تجزیهوتحلیل میکند. در تحلیل بنیادی، هم جنبههای کیفی و هم جنبههای کمّی شرکت مورد توجه قرار میگیرد و بر اساس این جنبهها، شما (یعنی سرمایهگذار) در مورد سرمایهگذاری در سهام آن شرکت تصمیمگیری میکنید. مسئلهی اصلی در اینجا ارزیابی بهرهوری کلی عملیاتها، رشد آتی و پتانسیل سودآوری آن شرکت است.
تحلیل بنیادی با شاخهی دیگر تحلیل سهام که تحلیل فنی (technical analysis) نامیده میشود، تفاوت دارد. در تحلیل فنی به عملکرد مالی شرکت چندان توجه نمیشود و تصمیمهای مربوط به سرمایهگذاری بر اساس الگوهای سوابق قیمت سهام شرکت گرفته میشود.
انواع تحلیل بنیادی کدام است
دو نوع تحلیل بنیادی وجود دارد: تحلیل بنیادی کمّی و تحلیل بنیادی کیفی. در تحلیل بنیادی کمّی تلاش میکنید تا جنبههای کلیدی و قابل سنجش عملکرد شرکت را ارزیابی کنید، در حالیکه در تحلیل بنیادی کیفی شما به دنبال رسیدن به درک درستی از جنبههای مهمی هستید که با اعداد قابل توضیح نیستند. از این رو بهطور غیررسمی به تحلیل کیفی، بررسی بهداشتی (hygiene check) نیز گفته میشود. در زیر نگاهی به این دو مفهوم میاندازیم:
تحلیل کمّی چیست
تحلیل کمّی جنبهای از تحلیل بنیادی است که به شما امکان میدهد تا عملکرد مالی شرکت را از طریق مقادیر عددی درک کنید و سپس این مقادیر عددی را با دادههای عملکرد سایر شرکتهای مشابه و همچنین سابقهی عملکرد همان شرکت مقایسه کنید. از این طریق میتوانید متوجه شوید که عملکرد آن شرکت در مقایسه با شرکتهای همتای خود و نسبت به عملکرد خود در سالهای گذشته چگونه است.
تحلیل کمّی بهطورکلی با استفاده از نسبتهای مالی یا برآوردهای درآمد انجام میشود. دادههای موردنیاز برای این ارزیابی، از صورت درآمد و ترازنامه (یعنی دو صورت مالی اصلی شرکت) بهدست میآید. صورت مالی مهم سوم یعنی صورت جریان وجوه نقد نیز در نظر گرفته میشود.
ترازنامه صورتی از داراییهای شرکت یعنی هر آنچه شرکت مالک آن است و نیز بدهیهای آن در مقطع خاصی از زمان است. صورت درآمد در مورد درآمدها، هزینههای متحملشده و سود یا زیان ایجادشده در طول دورهای مشخص، اطلاعاتی بهدست میدهد که به سرمایهگذار کمک میکند تا با استفاده از منابع گوناگون، شناختی از درآمد شرکت بهدست بیاورد و متوجه شود که شرکت برای تولید درآمد خود، باید چه هزینههایی را متقبل شود و آیا به اندازهای درآمد دارد که بتواند تعهدات مالی خود را انجام بدهد. صورت جریان وجوه نقد بهطور ویژه بر جابجایی وجوه نقد به داخل و خارج از آن کسبوکار تمرکز دارد. البته شرکتها در بیشتر موارد پول را بلافاصله قبل یا بعد از فروش، دریافت یا پرداخت نمیکنند. بنابراین ممکن است جریان پول با درآمدها و هزینههای واقعی شرکت متفاوت باشد.
تحلیل کیفی چیست
تحلیل کمّی یک مزیت واضح دارد و آن ساده کردن کل تحلیل به چند عدد است، ولی محدودیتهایی هم دارد مثلا اینکه نمیتوان با استفاده از آن جنبههای کیفی مهم کسبوکار را تحلیل کرد. برای مثال به هیچوجه نمیتوان کیفیت مدیریت شرکت را که برای سرمایهگذاران اهمیت زیادی دارد، با اعداد و ارقام اندازهگیری کرد و ارزیابی آن نیازمند استفاده از تحلیل کیفی است.
تحلیل کیفی فرمولمحور نیست. کیفیت چیزی ذهنی و فردی است که باید بهصورت انفرادی و توسط هریک از سرمایهگذاران مورد قضاوت قرار بگیرد. بعضی از پاسخهایی که سرمایهگذاران در زمان انجام تحلیل کیفی به دنبال آن هستند به ساختار صنعتی، کیفیت مدیریت، درآمدها و هزینهها، حاکمیت شرکتی (corporate governance)، داراییها و بدهیهای آن شرکت مرتبط است. بعضی از این موارد در زیر فهرست شده و بهطور مختصر شرح داده شده است.
:: بازدید از این مطلب : 135
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0